خواهر!
بلاخره یک روز مجبوری با حجاب شوی…
و از سر تا ناخن پایت را
خواهند پوشاند…
اما دیگر دیر شده.
این آخرین حجابت خواهد بود.
پس محجوب باش و نگذار اولین حجابت کفنت باشد.
🌹طنز
🌹🌻💐🌹🌻💐
استاد👨🏽 وارد کلاس شد و گفت:
نامم احمد است 45 ساله و وهابی هستم؛
بچه ها، لطفا شما هم خودتان را معرفی کنید!
دانشجو 1: 👱🏽✋🏽من عبد الله 19 ساله و وهابی هستم.
دانشجو 2: 👩🏽✋🏼من مروه 18 ساله و وهابی هستم.
دانشجو 3: 👳🏿✋🏿من عبد الرحمن هستم 19 ساله من نیز وهابی هستم.
دانشجو 4: 👱🏻✋🏻نام من مهدی است، 21 سال دارم و شیعه هستم !
استاد👨🏽: پسرم، مگر نمی دانی شیعیان کافرند؟ تو چطور مذهب شیعه را اختیار کردی؟
دانشجو👱🏻: چون پدر و مادرم شیعه بودند و دوستانم نیز همگی شیعه اند.
استاد👨🏽: بسیار خب، اگر پدرت الاغ بود و مادرت عفریته ای دیوانه و دوستانت همگی احمق بودند، تو چه بودی؟
دانشجو:👱🏻✋🏻وهابی بودم استاد !!
امام على علیه السلام:
آن که کینه را کنار بگذارد ، قلب و ذهنش آرامش مى یابد
مَنِ اطَّرَحَ الحِقدَ استَراحَ قَلبُهُ ولُبُّهُ
غرر الحکم، حدیث 8584
🌷سرکار گذاشتن فرمانده های لشکر🌷
توی پادگان ابوذر یک خط FX 📞داشتیم که اصلش توی مخابرات بود یک خطش را هم پارالل کرده بودن به اتاق ما که گوشی اش شماره گیر نداشت☹️
یکبار که انجا بودیم رضا دستواره،که شوخی و شیطنت هایش زبانزد بود😜 بدون مقدمه گفت میخواین با همین گوشی براتون شماره بگیرم؟؟عباس کریمی گفت مگه میشه؟:oops:رضا گفت یه قلقی داره که با اون میتونی شماره بگیری😁 عباس گفت چه قلقی؟؟گفت وقتی گوشیو برمیداری یه تقّی میکنه که باهمین میشه شماره گرفت😌 حالا چجوری؟هر تقّه یعنی یه شماره مثلا اگه شماره هات هشت باشن باید هشت تا تق بزنی الی اخر;)
همه داشتیم باور میکردیم جالب اینکه امتحان کرد و شماره 119 را گرفت :oops::?
بعد به عباس گفت عباس شماره تو بده تابرات بگیرم😝
عباس هم شماره تلفن خواهرش را داد رضا با چندتا تق گرفت و هی میگفت الو الو صدا خیلی ضعیفه شما صدای منو میشنوین😩😫
بعد گوشیو داد عباس،عباس الو الو کرد اما صدا نمی امد رضا گفت باید داد بزنی🙃 عباس هم شروع کرد به داد زدن 😟که یهو رضا خندید همه فهمیدیم سرکاریه😐 حالا نخند کی بخند😂😂
در همین حین تلفن زنگ زد رضا رفت گوشیو برداشت گفت حاج همت با تو کار دارن ☺️همت گفت من با کسی کار ندارم گوشیو بذار بچه جون رضا🤗 گفت حاجی بجون خودم راست میگم طرف میگه کار واجب دارم☹️ همت گفت خیال کردی میتونی منم مثل عباس سرکار بذاری؟😬نه حنات پیش من رنگ نداره😎😎
رفتم گوشیو از دست رضا گرفتم دیدم اره راست میگه گفتم حاجی بیا از قرارگاه نجف است 😦
حاج همت گفت شماها چی خیال کردین؟😒یعنی من اینقدر ساده که باور کنم؟:roll:
انقدر التماسش:’( کردیم تا اومد وقتی دید راسته😱 گفت چرا از اول نگفتین :evil:مگه لال هسین😐😂
📎راوی:سعید معتمدی
📚منبع:کتاب برای خدا مخلص بود
🔸” حدیـــــثِ روز “..
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليها السلام فرمودند:
و الّذی نفسی بیده لابُدَّ لِهذِهِ الاُمَّةِ مِن مهدیٍ و هو واللهِ مِن وُلدِکِ.
قسم به آن کسی که جانم در دست اوست، حتما مهدی و هدایت گری برای این امت می آید و قسم به خدا او فرزند تو است.
📚بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷
آخرین نظرات